سیر تاریخی باغ سازی در ایران
طرح باغ های ایرانی و ساختمان های آن غالبا آمیزه ای است از سبک معماری و باغ سازی پیش از اسلام و شیوه ی معماری سده های بعد که ویژگی های کلی معماری ایرانی را داراست و با نام معماری اسلامی شناخته می شود و برخی تاثیراتی که از معماری و باغ سازی کشورهای دیگر پذیرفته است. بایسته است در اینجا به این نکته اشاره شود که معماری و چگونگی خیابان بندی و درختکاری و گل کاری باغ های ایرانی در دوره ی اسلامی تاثیر چندانی از اعراب مهاجر به ایران نداشته بلکه همراه با گسترش نفوذ نیروهای اسلامی، این هنر ایرانی تا سرزمین های دور دست هم نفوذ یافته و از شبه قاره هند تا سرزمین اسپانیا کشیده شده است. شکل باغ در ایران از دیرباز تاکنون با چگونگی طبیعت و هوا و میزان آب تناسب تمام داشته است. پدیده ی باغ سازی از زمان های دور در کشور ما وجود داشته و نقوش برکه ی آب و درخت زار بر روی سفال پیدا شده در شوش و نیز سایر نقش های بدست آمده نمایانگر اهمیت باغ در زندگی مردم خو گرفته با خشکی کویر و سوزندگی خورشید در سرزمین کهنسال ما می باشد.
ایرانیان بیشتر از سایر اقوام و ملل پی بردند که باغ سازی اساس کشاورزی است و نیکوترین شیوه های باغ سازی را هم از زمان های دیرین به دست آورده بودند.
از افسانه های کهن چنین بر می آید که خاستگاه آریایی ها سرزمینی سر سبز و پوشیده از جنگل بوده و برکه ها و چشمه سارهای پر آب داشته است. کم کم به دلایل ناشناخته خشکی و ویرانی بر آن سرزمین چیره شده و چشمه سارها خشکیده است.آریاییان در جستجوی سرزمینی مناسب راهی دیگر جاها می شوند و به ایران می رسند و نام خود را بر آن می گذارند. این قوم از روزگار دور بر آن بوده اند که مرز و بوم تازه را چو خاستگاهشان سرسبز و بارور کنند. با تجربه ای که در زمان دراز به دست می آورند جوی های بسیار از رودهای خروشان جدا می کنند و دشت های خشک را به کشت زار و درخت زار تبدیل می نمایند و در زمانی دیگر به شیوه کندن کاریز پی می برند و نه تنها پیرامون سرای خود را سرسبز می سازند بلکه گرداگرد شهر و ده و بیرون باروها را نیز با بوستان ها و باغ ها می پوشانند. به طوری که از نوشته های مورخان یونانی بدست می آید نزدیک به سه هزار سال پیش، پیرامون خانه های بیشتر ایرانیان را باغ ها احاطه کرده بوده و واژه ی پردیس به همان باغ های پیرامون خانه ها گفته می شده است. بعدا این شیوه برای سایر ملل نیز سر مشق شده و به دنبال آن این واژه ی فارسی به دور دست ها رفته است به طوری که امروزه در زبانهای یونانی و فرانسوی و سامی و دیگر زبانها نیز با تغییرات و دگرگونی هایی به کار برده می شود.
علامه علی اکبر دهخدا درباره معنی واژه ی پردیس می نویسد: پردیس لغتی است ماخوذ از زبان مادی (پارادئزا) به معنی باغ و بوستان و از همین لغت است پالیز فارسی و فردوس (معرب) این واژه که در اوستا دو بار به کار برده شده از دو جزء ترکیب یافته، یکی pairi به معنی پیرامون دیگری daeza به معنی انباشتن و دیوار کشیدن بوده است که بر روی هم به معنای درخت کاری و گلکاری پیرامون ساختمان می باشد. این واژه در پهلوی پالیز شده و در فارسی دری هم به کار رفته است. هر چند که امروزه پالیز سبزیکاری و کشتزار خیار و هندوانه و خربزه را گویند. در دوره هخامنشیان و بعد از آن در سرتاسر سرزمین ایران تعداد بیشماری باغ های بزرگ و باشکوه وجود داشته است.
اینگونه باغ ها که در یونان آن روز وجود نداشت مردم آن سامان و دیگر کشورها را جالب به نظر آمد و همان واژه ی فارسی را نیز به کار بردند. امروزه این واژه در زبان یونانی به صورت paradeisos به معنی باغ، در زبان فرانسه به صورت paradise به معنی بهشت به کار برده می شود.
نام دیگر این فضای سر سبز و دل انگیز باغ است. باغ واژه ای فارسی است که در پهلوی و سعدی نیز به همین شکل به کار برده می شده است.
برخی باغ را مشترک در فارسی و تازی می دانند و بعضی نیز بر آنند که این واژه در اصل تازی بوده و جمع آن را بیغان می آورند (مانند نار و نیران) و حال آنکه این واژه قطعا فارسی است و از فارسی به دیگر زبانها رفته است. صاحب آنندراج می نویسد که در عرف هند باغ را باگ گویند.
شکل گیری باغ سلطنتی پاسارگاد و تاثیر آن بر باغ سازی ایران (مراجعه به صفحه ویکی پدیا)
در جریان برپایی یک پایتخت یادمانی که نشان دهنده اقتدار هخامنشیان بود ، کوروش با بلند پروازی یک باغ را نیز در برنامه ساختمانی خود گنجاند . باغ پاسارگاد به فرمان کوروش بزرگ در ( 559 تا 530 ق.م ) طراحی و احداث شده است .
باغ های سلطنتی آشور و بابل همواره بخشی مجزا یا مکمل برای کاخ بوده اند ، اما می بینیم که کاخ های کوروش با ایوانهای طولی و فضاهای باز اطراف خود به عنوان بخشی مکمل از طرح مفصلی به کار رفته اند که در آن ، به تعبیری خود باغ به صورت اقامتگاه سلطنتی در می آید .
کوروش بدون شک از روشهای متقدم آشور و بابل در انتقال پیام های سیاسی از طریق معماری باغهای سلطنتی یادمانی آگاه بود . این روشها برای نخستین بار در پاسارگاد ظاهر شدند که در باغهای متاخر ایرانی و به ویژه در تمامی باغهای دوره اسلامی تداوم می یابند
طرح آرامگاه کوروش در پاسارگاد نیز به گونه ای است که می توان حدس زد در پیرامون آن باغی وجود داشته است. در قسمتی از عرصه پاسارگاد ، که آثار چهار کاخ از آن باقی مانده است ، نشانه هایی از باغی با محوطه ای با طرح چهار باغ و کانال ها و جوی های آبیاری بدست آمده است که نشان می دهد کاخ های واقع در آن و طرح معماری آنها برون گرا است و در یک باغ بزرگ قرار داشته اند . بدین ترتیب چهار باغ که اساس باغ سازی ایران را تشکیل می دهد برای اولین بار در این باغ مشاهده می شود .
کاخ های سلطنتی پاسارگاد ایوانهای ستون دار عظیمی داشت که به فضاهای سبز اطراف باز می شد و تالار پادشاهی رو به باغ های پردرخت و استخرهایی بازتابنده بود . کانال های آهکی طولی معادل هزار و صد متر داشتند و در هر پانزده متر حوضچه های کم عمق و مستطیل شکلی قرار داشت که با شبکه های سنگی محکمی ساخته شده بودند . درختان سرو و انار و آلبالو که سایه خود را بر زمین های پوشیده از علف معطر و شبدر افکنده بودند . این دشت ، که لکه های سایه درختان بر آن دیده می شد به گلهای رز زرد ، لاله ، زنبق و یاسمن معطر مزین بود .
باغ سازی هخامنشیان در زمان جانشینان کوروش
داریوش اول ( بزرگ ) از شجره کوروش نبود و نه تنها گونه جدیدی از آرامگاه های سلطنتی و تالار بار عام را ابداع کرد ، بلکه به نظر می رسد نوع جدیدی از باغ را ترجیج می داد که با طرح باغهای پاسارگاد تفاوت داشت .
برای مثال : منطقه باغ فرضی در شرق کاخ داریوش در تخت جمشید دارای نمایی مطبقه ای بود . ناحیه پارس یعنی مرکز فرمانروایی سلسله هخامنشیان پوشیده از باغ های مصفا بوده است و نقوش متعدد درختان سرو که بر روی پلکان های تخت جمشید حجاری شده نشان می دهد که کاخ های مزبور در محوطه باغ ها و درخت زارهای پهناور واقع بوده است در لوح های دیوانی عیلامی که در تخت جمشید به دست آمده به برخی از باغچه ها از جمله باغی به نام "همه خوش بختی "در نزدیکی تخت جمشید اشاره شده است . با این حال تعیین مکان باغ های تخت جمشید به طور دقیق مشکل است اما در قسمت هایی آثار طریقه آبیاری هنوز باقی است .
پس از خشایارشاه می توان از کاخ اردشیر دوم در شوش نام برد که در قرن چهارم ق.م ساخته شده و در کنار آن باغی قرار داشته است که آن را خلوتگاهی باصفا توصیف کرده اند .
باغ های معلق بابل (مراجعه به صفحه ویکی پدیا)
باغ های معلق بابل از باغ های کهن جهان است . این باغ در سال 600 ق.م و همزمان با شروع سلسله پادشاهان پارسی احداث شده است . این باغ یکی از عجایب هفتگانه جهان محسوب می شود . باغ مذکور به فرم هرم ساخته بودند ( تپه مصنوعی عظیمی که قسمت پایه آن مستطیل یا مربع بوده و ابعاد آن احتمالا از 135 تا 470 متر بوده است ) . این هرم را تراس بندی کرده ، و تراس های مختلف را توسط پلکان های عظیم به یکدیگر مربوط ساخته بودند . در هر تراس درختان و درختچه ها و گیاهان گلدار فراوان کاشته بودند تا باغ به شکل یک کوه پر درخت درآید . این باغ نه تنها به دلیل زیبایی بلکه به دلیل پیچیدگی ساختمان و نحوه آبیاری و نحوه نگهداری درختان آن حائز اهمیت بسزاست .
عمارت خسرو – قصر شیرین
کاخ های خسرو که خسروپرویز دوم برای گرامی داشت معشوق عزیز خود شیرین ( کریستین Christian ) به فاصله ای نه چندان دور از قصر شیرین بنا کرد ، در سر راه جاده اصلی که فلات ایران را به جلگه بین النهرین متصل می کند قرار گرفته بود . این مجموعه کاخ روی شیبی به ارتفاع 7.5 متر و به پهنای 197 متر و طور 246 متر قرار گرفته و در مرکز آن یک باغ ( فردوس ) بهشت واقع شده بود . به گفته تاریخدانان عربی ، این مجموعه زمینی به مساحت 300 آگرا اشغال می کرد که شامل باغ و حوض مسیرهای آب و کوشک های زیبا و مناطق حفاظت و محصور شده بصورت شکارگاه حیوانات بود . در ضمن ، آبرسانی این مجموعه از طریق نهر آبی که در جوار مجموعه جریان داشت انجام می گرفته است .
کاخ تیسفون و مجموعه باغهای اطراف آن ( مراجعه به ویکی پدیا )
کاخ تیسفون و ایوان همراه با طاق عظیم آن به وسیله انوشیروان پادشاه ساسانی ( دوره حکومت 531 تا 579 میلادی ) ساخته شده و معروف ترین اثر ساسانی است .
قسمت اعظم این عمارت از میان رفته است . یکی از ویژگیهای معماری این بنا استفاده از تناسب طلایی ایرانی در ایوان آن است و آن مستطیلی است به ابعاد 24 گز در 40 گز ( 6/42 * 30/25 متر ) که در وسط آن طاق آهنگی با دهانه حدود 24 گز ساخته شده بود . دور تا دور این بنای عظیم باغی بوده و سه ساختمان شبیه به آن در جبهه های مختلف قرار داشته است . آنچه مسلم است حدفاصل این کاخ عظیم و رودخانه دجله که از نزدیک آن می گذرد باغی بوده که اکنون اثری از آن باغی نمانده است . تیسفون هفت سال متوالی به صورت شهری سلطنتی باقی ماند و بعدها اعراب آن را مدائن ( شهرها ) نامیدند