نوشتار حاضر قریب به 3 سال پیش نگارش شده ، زمانی که بنده نویسنده بین انتخاب کارگردانی و معماری سرگردان بودم و هنوز تصمیم قاطعی نداشتم ، نویسنده هم همچون هر انسان دیگری در گذر زمان دچار تغییر و احیانا تکامل شده پس این نوشتار لزوما نگاه امروز نویسنده نیست .


باید بفهمیم معماری چیست و در طی یک فرآیند معماری چه اتفاقاتی می افتد؟ رسانه را هم باید خوب شناخت و لازمه هردو آنها شناخت انسان است ، یعنی شناخت خود ، "معماری رسانه است " نگاهی تاریخی-تحلیلی-روان شناسی دارد بر کار یک معمار!!!

 

 

اصل اتفاق و شروع بحث از آنجایی شکل میگیرد که ما بفهمیم چه کاری انجام می دهیم؟ که بدانیم حاصل عمل ما در عالم چه می شود؟ که ما فکر کنیم حرفی که می زنیم ، محصولی که تولید می کنیم در برخورد و استفاده یک انسان چه اثراتی روی آن می گذارد؟

خیلی دور از ذهن نیست که این کلمات را "تقوا" معنی کنیم. نه اینکه از عاقبت کار بترسیم! همین که به عاقبت آن بیندیشیم . حرفی که می زنیم چه فرآیندی روی این موجود که انسان نامش نهادیم می گذارد ؟

اینکه به خودمان بیاییم و خودمان را نه یک انسان فرض کنیم ، اینکه چه هستیم مهم نیست! اینکه هرچه هستیم بر انسان تاثیر گذار است.

بحث رسانه به عنوان جهت دهنده ذائقه مردم ( به قول حضرت امام(ره) که چنین عبارتی در مورد صدا و سیما دارند ) تاثیری غیر قابل انکار بر نگاه مردم و انتخاب مسیرشان بر زندگی دارد . اگر رسانه را فرآیند یا عملی تعریف کنیم که طی آن صاحبان رسانه مروج تفکر شوند ، آنگاه " رسانه بی طرف " تناقضی آشکار خواهد بود . ( که هست!)

شاید مهمترین چیزی که یک اهل رسانه باید بداند آنست که چه می کند .

یک رسانه چی! کسی است که با روح و فکر آدمی بی پرده و غیر مستقیم کار دارد . قطعا کسی که تولید محصولی می کند در بدترین شکل ممکن به شکست مالی خود میرسد ، اما یک رسانه چی جای چنین اشتباهی را ندارد ، همانطور که قرآن فرموده :"نجات یک انسان نجات بشریت است و کشتن او ، کشتن همه انسانهاست . " چنین حرفی اگر درباره جسم و حیات یک انسان باشد ، به طریق اولی در مورد روح و فکر او صادق است.

باید بدانیم حرف حرف این کلمات ممکن است زندگی جمعی را (بی آنکه خودشان بخواهند و بفهمند) دست خوش تغییراتی اساسی کند که عمق آن حتی می تواند بدون محدودیت و ابدی باشد. (حتی آخرت فرد که ابدیت اوست را تحت تاثیر بگذارد.)

در این میان پر واضح است رسانه بی مخاطبش ، بی شناخت مخاطبش رسانه نیست ، ولو آنکه نام رسانه را یدک بکشد .

کارکنان یک رسانه جز اقل هایشان شناخت انسان است و فقط اهل فن میدانند غیر ممکن ترین کار ممکن همین شناخت انسان است . در چنین کارهای غیر ممکنی همه چیز نسبی می شود ، هرقدر اهل رسانه بیشتر انسان را بشناسند کار تاثیر گذار تری انجام می دهند.

همه رسانه ها یک هدف دارند و آن تغییر یا تعمیق باورهای انسان هاست بطوریکه اهدافشان تامین شود.

 

کار فرهنگی ، کار رسانه ای

کی می گوییم کسی کار رسانه ای خوبی کرده است ؟ وقتی تاثیر بیشتری داشته باشد. کاری با محتوای خوب یا بد آن نداریم ، کار رسانه ای خوب ، کار تاثیر گذار تر است.

دو مولفه اساسی در رسانه وجود دارد : تخیل و تکرار !

از زمان ورود فیلم به وادی رسانه چند سال زمان برد تا همه گیر شود ؟

حال از زمان ورود بازی های رایانه ای علی رغم پیچیدگی های بیشترش چقدر زمان برد تا همه اسیر آن شوند؟

بازی به دلیل شرکت دادن تخیل مخاطب ، بسیار تاثیر گذار تر است، اختیاری که در خارج از دنیای واقعی داده می شود و هرآنچه مخاطب را در دنیای حقیقی محدود میکند ، در آنجا رها کرده است .

در مورد تکرار و میزان درگیری مخاطب نیز از هر جهت بازی پیشی دارد .

فقط یک اشکال وجود دارد و آن مجازی بودن اتفاقات و عملکرد است .

این اتفاق در مورد رسانه نوشتاری نیز صادق است . جایی که فقط می نویسید و تخیل خواننده را تمام و کمال به کار می گیرید.

نوشتار به عنوان رسانه ای که بسیار پیش از رسانه تصویری بوجود آمد و تا امروز هم در حرف های جدی میدان خالی نکرده ، پس بیراهه نیست رسانه تصویر را زاده رسانه نوشتار بدانیم .

به همه نکات بالا یک حرف دیگر باید اضافه کرد اینجاست که هرقدر همه فرآیند های تخیل و تکرار و همذات پنداری ، پنهانی تر انجام شود ، کمتر اسیر "چیستی و چرایی" مخاطب می شود ، همچون هوایی که مهمترین عامل حیات ماست اما در طول عمر کمترین چیزی که به آن میاندیشیم ، هواست!

معماری یک رسانه است!

با مطالعه بر روی تاریخ معماری به راحتی می توان فهمید که بسیاری از تفکرات و ایدئولوژی های دنیا در قدم اول از سبک معماری برگرفته شده اند ( و یا به ایجاد سبک جدید در معماری روی آورده اند. )همچون معماری گوتیک . معماری پیرامون ما تا حد زیادی همچون هوای اطراف ماست . روزانه بخش زیادی از زمان خود را در فضاهای مختلف از جمله خانه ، محل کار ، دانشگاه یا مدرسه می گذرانیم و همواره تحت تاثیر تفکر و ایدئولوژی معمار هستیم ، حال آنکه تاثیر آن را بر خود احساس نمی کنیم . معماری حتی یک قدم از نوشتار (به عنوان قدیمی ترین رسانه در ذهن مردم) جلوتر است . قصه ما از یک ایدولوژی سر چشمه می گیرد و سپس آن قصه به فیلم و بازی و... تبدیل می شود ، حال آنکه سبک معماری نیز بی نیاز از هر قصه ای از تفکر پس آن نشات می گیرد.

با مروری اندک بر تاریخچه تهاجم فرهنگی غرب بر ایران ، معلوم است که بخش زیادی از تغییرات معماری در همان زمان اتفاق افتاده ، زمانی که اهل فن در گیر حجاب و فیلم و عکس های گوناگون بوده اند ، شکل معماری ها تغییر یافته و از معماری سنتی و درون گرا ( شامل اندرونی و بیرونی و ...) به معماری نوین و برون گرا (با یک پذیرایی و مطبخ باز و تراس و...) رسید.

مثلا برخی ایوان خانه های قدیمی را با تراس حال حاضر مقایسه می کنند حال آنکه ایوان خانه جزئی از حیاط و بیرونی محسوب می شد و برای مثال همه با لباسی پوشیده در آن حاضر می شدند حال آنکه تراس جزو درونی است اما از بیرون به خوبی دید دارد.

و همین جاست که بدون آنکه بفهمیم تفکیک فضاهای بیرونی و درونی کم کم ، کمرنگ میشود ... فوقع ما وقع

با خواندن تاریخ نیز به خوبی به این بحث صحه گزارده می شود !

اولین رسانه یکتا پرستی یک مکان است . جایی به نام کعبه که نماد یکتاپرستی در عالم است . البته پیش از آن صحبت رو در رو پیامبران جزیی از رسانه محسوب می شود که بیشتر حرف ها در پس اخلاق نیکوی آنان و باز هم به روشی غیر مستقیم منتقل می شود.

ساختار  مکعب کعبه نیز از نظر بصری نماد ثبات و استحکام و منطق است و حرکت دایره وار پیرامون آن نماد عرفان!

پس از کعبه  ( و البته مسجد النبی) ، رسانه بعدی پروردگار کتاب است .

آیا نمی شد خداوند صبر کند تا بشر به علم ساخت فیلم برسد و سپس اسلام را در قالب یک سریال ارائه کند ؟ میشد ، اما آیا فیلم و سبک چیزهایی هستند که تمامی ندارند ؟ خیر همانطور که می بینیم بهترین فیلم ها نیز دورانشان به سر آمده و جای خود را به بعدی ها میدهند.

اما به محض اینکه خواندن و نوشتن به قدر کافی فراگیر شد(حتی با 8 نفر در شبه جزیره عربستان) رسولش را فرستاد تا اینبار با رسانه ای عالم گیر و جهانی که پایانی ندارد فرستاد.

حال سوال اینجاست کسانی که می گویند رسانه شیعه "منبر" است ، چقدر در کار رسانه ای تا به حال شریک بوده اند؟